مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست ۰۶۲

رواق / Ravaq - Un podcast de فرزآن

«««««می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۰۶۲فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتمرحبا ای پيک مشتاقان، بده پيغام دوست تا کنم جان از سر رغبت، فدای نام دوست واله و شيداست دايم همچو بلبل در قفس طوطی طبعم، ز عشق شکر و بادام دوست زلف او دام است و خالش دانه‌ی آن دام و من (زلف و او دام است و خالش دانه و مسکین دلم)بر اميد دانه‌ای افتاده‌ام در دام دوست سر ز مستی برنگيرد تا به صبح روز حشر هر که چون من در ازل، يک جرعه خورد از جام دوست بس نگويم (من نگفتم) شمه‌ای از شرح شوق خود از آنک دردسر باشد نمودن بيش از اين ابرام دوست گر دهد دستم کشم در ديده همچون توتيا خاک راهی کان مشرف گردد از اقدام دوست ميل من سوی وصال و قصد او سوی فراق ترک کام خود گرفتم، تا برآيد کام دوست حافظ اندر (حافظا با) درد او می‌سوز و بی‌درمان بساز زان که درمانی (آرامی) ندارد درد بی‌آرام دوستSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donationsAdvertising Inquiries: https://redcircle.com/brandsPrivacy & Opt-Out: https://redcircle.com/privacy