روزگاری‌ست که سودای بتان دین من است ۰۵۲

رواق / Ravaq - Un podcast de فرزآن

«««««می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۰۵۲فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلانروزگاری‌ست که سودای بتان، دين من استغمِ اين کار، نشاط دل غمگين من استديدن روی تو را، ديده جان‌بين بايدوين کجا مرتبه‌ی چشم جهان‌بين من است؟يار من باش، که زيب فلک و زينت دهراز مه روی تو و اشک چو پروين من استتا مرا عشق تو تعليم سخن گفتن کرد (داد)خلق را ورد زبان مدحت و تحسين من استدولت فقر خدايا به من ارزانی دارکاين کرامت (سعادت)، سبب حشمت و تمکين من استيا رب اين (آن) کعبه‌ی مقصود تماشاگه کيستکه مغيلان طريقش، گل و نسرين من استواعظ شحنه‌شناس اين عظمت گو مفروشزان که منزلگه سلطان، دل مسکين من استحافظ از حشمت پرويز دگر قصه مخوانکه لبش جرعه‌کش خسرو شيرين من استSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donationsAdvertising Inquiries: https://redcircle.com/brandsPrivacy & Opt-Out: https://redcircle.com/privacy