خلوت‌گزیده را به تماشا چه حاجت است ۰۳۳

رواق / Ravaq - Un podcast de فرزآن

غزل نمره ۰۳۳مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلنخلوت گزيده را به تماشا چه حاجت است چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است جانا به حاجتی که تو (می‌خواهی از خدای) را هست با خداکآخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است اي پادشاه حسن خدا را بسوختيم آخر سوال کن که گدا را چه حاجت است ارباب حاجتيم و زبان سوال نيست در حضرت کريم تمنا چه حاجت است محتاج قصه (جنگ) نيست گرت قصد خون ماست چون رخت از آن توست به يغما چه حاجت است جام جهان نماست ضمير منير دوست اظهار احتياج خود آن جا چه حاجت است آن شد که بار منت ملاح بردمی گوهر چو دست داد به دريا چه حاجت است اي مدعی برو که مرا با تو کار نيست احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است اي عاشق گدا چو لب روح بخش يار می‌داندت وظيفه تقاضا چه حاجت است حافظ تو ختم کن که هنر خود عيان شود با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت استSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donationsAdvertising Inquiries: https://redcircle.com/brandsPrivacy & Opt-Out: https://redcircle.com/privacy